جدول جو
جدول جو

معنی اروس یار - جستجوی لغت در جدول جو

اروس یار
از نغمات موسیقی مراسمی مازندران که با سورنا و نقاره نواخته
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دوازدهمین از سلاطین دشت قبچاق، بعد از جانی خان بن اوزبک خان در اوائل زمان امیرتیمور. (حبیب السیر جزو 1 از ج 3 ص 26 و جزو 3 از ج 3 ص 224 و 247 و 248 و 311 و 319)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
چون عروس. چون بیوک. عروس مانند:
گاهی عروس وار به پیش آید
با گوشوار و یاره و با افسر.
ناصرخسرو.
تو هفت طوف کرده و مکه عروس وار
هرهفت کرده پیش تو و عشق دان شده.
خاقانی.
آراسته کن عروس وارم
بسپار به خاک پرده دارم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
نواحی اطراف رود ارس
لغت نامه دهخدا
(اَ سَیْ یا)
علأ بن محمّد بن سیّار. محدّث است و ابوخالد یزید بن سنان از او روایت کند. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
لغت نامه دهخدا
مادر عروس
فرهنگ گویش مازندرانی
از تکه های سازی و کهن مازندران که با سرنا نواخته می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
مانند عروس با ناز و کرشمه
فرهنگ گویش مازندرانی
مادر عروس، زن پرتجربه که در شب زفاف راهنمای عروس است
فرهنگ گویش مازندرانی
آب رسان، آورنده آب، آبیار، میراب
فرهنگ گویش مازندرانی